شرح و تفسیر نهج البلاغه در فضای مجازی

تا اطلاع ثانوی درس نهج البلاغه تعطیل است.

شرح و تفسیر نهج البلاغه در فضای مجازی

تا اطلاع ثانوی درس نهج البلاغه تعطیل است.

شرح و تفسیر نامه سی و یکم نهج البلاغه(بخش نوزدهم ق دوم)

متن:
وَفَتَحَ لَکَ بَابَ الْمَتَابِ، وَبَابَ الاِسْتِعْتَابِ،فَإِذَا نَادَیْتَهُ سَمِعَ نِدَاکَ، وَإِذَا نَاجَیْتَهُ عَلِمَ نَجْوَاکَ، فَأَفْضَیْتَ إِلَیْهِ بِحَاجَتِکَ، وَأَبْثَثْتَهُ ذَاتَ نَفْسِکَ، وَشَکَوْتَ إِلَیْهِ هُمُومَکَ، اسْتَکْشَفْتَهُ کُرُوبَکَ، وَاسْتَعَنْتَهُ عَلَى أُمُورِکَ.
ترجمه:

 و درِ توبه و بازگشت و عذرخواهى را (همیشه) به رویت باز نگه داشته به گونه اى که هر زمان او را ندا کنى نداى تو را مى شنود و هرگاه با او نجوا نمایى آن را مى داند، بنابراین حاجتت را به سویش مى برى و آن چنان که هستى در پیشگاه او خود را نشان مى دهى، غم و اندوه خود را با وى در میان مى گذارى و حل مشکلات و درد و رنج خود را از او مى خواهى، و در کارهایت از او استعانت مى جویى.

دریافت فایل صوتی


فایل را به صورت pdf از اینجا دریافت کنید


فایب را به صورت Word از اینجا دریافت کنید

شرح و تفسیر:
در اینجا این سؤال پیش مى آید که مسأله شفاعت در اسلام ـ شفاعت پیامبر(صلى الله علیه وآله)، امام معصوم(علیه السلام) و حتى فرشتگان و مؤمنان صالح العمل ـ وارد شده است و آیات فراوان و روایات بسیار دلالت بر شفاعت شفیعان در دنیا و آخرت مى کند، آیا شفاعت با برقرارى ارتباط مستقیم منافات ندارد؟
پاسخ این سؤال با توجّه به دو نکته روشن مى شود:
اولاً: دلیلى بر نفى ارتباط مستقیم نیست، بلکه ارتباط مستقیم با خدا در جاى خود محفوظ است و مسلمانان شب و روز از آن استفاده مى کنند و شفاعت هم در جاى خود ثابت است و به تعبیر دیگر هر دو در کنار هم قرار دارند و دو راه به سوى رحمت خداوندند.
ثانیاً: در آیات قرآن مکرر به این نکته اشاره شده که شفاعت نیز به اذن خدا است، بنابراین کسى که دست به دامان پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) براى شفاعت مى زند باید در کنار آن از خدا بخواهد که اذن شفاعت به آنها بدهد، پس مکمل آن نیز ارتباط مستقیم با خداست.
به بیان دیگر من حوایج خویش را مستقیماً از خدا مى خواهم ولى گاه حاجت به قدرى مهم و پیچیده است یا من آنقدر آلوده و گنه کارم که احساس مى کنم به تنهایى توفیق رسیدن به خواسته خود را ندارم. در اینجاست که دست به دامان شخص بزرگ و آبرومندى مى شوم که به اذن الله در پیشگاه خدا براى من شفاعت کند; مثلا برادران یوسف بعد از آن همه جنایت درباره برادر خود احساس کردند گناهشان به قدرى عظیم است که نمى توانند مستقیما عفو خود را بخواهند، لذا دست به دامن پدر شدند و گفتند: (یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنّا کُنّا خاطِئین).(1)
سپس امام(علیه السلام) بعد از مسأله دعا به مسأله توبه مى پردازد و با تعبیراتى بسیار گویا و پرمعنا لطف الهى را به گنه کاران توبه کار شرح مى دهد و در هشت جمله بر آن تأکید مىورزد.
1. «خداوند در صورتى که مرتکب بدى شوى تو را از توبه مانع نشده (و درهاى آن را به روى تو گشوده است)»; (وَلَمْ یَمْنَعْکَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ).
2. «در کیفر تو تعجیل نکرده (و آن را به موجب اینکه ممکن است توبه کنى به تأخیر انداخته)»; (وَلَمْ یُعَاجِلْکَ بِالنِّقْمَةِ).
3. «هرگز تو را به سبب توبه و انابه سرزنش نمى کند (آن گونه که انتقام جویان توبه کاران را زیر رگبار ملامت و سرزنش قرار مى دهند)»; (وَلَمْ یُعَیِّرْکَ بِالاِْنَابَةِ).
4. «حتى در آنجا که رسوایى سزاوار توست تو را رسوا نساخته (آن گونه که تنگ نظران بى گذشت فورا اقدام به رسواسازى و افشاگرى درباره خطاکاران مى کنند)»; (وَلَمْ یَفْضَحْکَ حَیْثُ الْفَضِیحَةُ بِکَ أَوْلَى).
5. «در قبول توبه بر تو سخت نگرفته است (آن گونه که معمول افراد کوتاه نظر است)»; (وَلَمْ یُشَدِّدْ عَلَیْکَ فِی قَبُولِ الاِْنَابَةِ).
6. «در محاسبه جرایمِ تو دقت و موشکافى نکرده (بلکه به آسانى از آن گذشته است)»; (وَلَمْ یُنَاقِشْکَ(2) بِالْجَرِیمَةِ).
7. «هیچ گاه تو را از رحمتش مأیوس نساخته (هرچند گناه تو سنگین و بزرگ باشد) بلکه بازگشت تو از گناه را حسنه قرار داده (و از آن مهم تر اینکه) گناه تو را یکى محسوب مى دارد و حسنه ات را ده برابر حساب مى کند»; (وَلَمْ یُؤْیِسْکَ مِنَ الرَّحْمَةِ، بَلْ جَعَلَ نُزُوعَکَ(3) عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَةً، وَحَسَبَ سَیِّئَتَکَ وَاحِدَةً، وَحَسَبَ حَسَنَتَکَ عَشْراً).
8. «درِ توبه و بازگشت و عذرخواهى را (همیشه) به رویت باز نگه داشته»; (وَفَتَحَ لَکَ بَابَ الْمَتَابِ، وَبَابَ الاِسْتِعْتَابِ(4).
این تعبیرات در واقع برگرفته از آیات مختلف قرآن است که توبه و آثار توبه و الطاف و عنایات الهى را در زمینه آن بازگو مى کند.
در یک جا مى فرماید: «(وَتُوبُوا إِلَى اللهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ); و اى مؤمنان همگى به سوى خدا بازگردید، تا رستگار شوید».(5)
در جاى دیگر در مورد قبولى توبه مى فرماید: «(وَهُوَ الَّذِى یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَیَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ); او کسى است که توبه را از بندگانش مى پذیرد و بدى ها را مى بخشد».(6)
در مورد عدم تعجیل عقوبت مى فرماید: «(وَرَبُّکَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ یُؤاخِذُهُمْ بِما کَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذابَ); و پروردگارت آمرزنده و داراى رحمت است; اگر مى خواست آنان را به سبب اعمالشان مجازات کند عذاب را هر چه زودتر براى آنها مى فرستاد».(7)
درباره عدم یأس از رحمت با عبارتى مملوّ از لطف و محبّت به پیامبرش مى گوید: «(قُلْ یا عِبادِىَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَّحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ); بگو اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید از رحمت خداوند نومید نشوید که خداوند همه گناهان را مى آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است».(8)
در مورد تبدیل سیئات به حسنات مى فرماید: «(إِلاّ مَنْ تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات); مگر کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند خداوند سیئات آنان را به حسنات مبدّل مى کند».(9)
درباره ثبت سیئات به اندازه خودش و ثبت خوبى ها به ده برابر مى فرماید: «(مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَمَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى إِلاّ مِثْلَها وَهُمْ لا یُظْلَمُونَ); هر کس کار نیکى به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر کس کار بدى انجام دهد، جز به مانند آن، کیفر نخواهد دید; و ستمى بر آنها نخواهد شد».(10)
به یقین توبه اوّلین گام براى پیمودن راه حق است و به همین دلیل، سالکان مسیر الى الله آن را منزلگاه اوّل مى شمرند و اگر در فرمایش امام(علیه السلام) به دنبال دعا ذکر شده براى آن است که توبه نیز نوعى دعاست; دعا، تقاضاى عفو و رحمت خداست و تا این گام برداشته نشود و روح و دل از غبار گناه شستشو نگردد و حجابِ معصیت از برابر چشم دل کنار نرود، پیمودن این راه مشکل یا غیر ممکن است.
در دعاها و روایات معصومین(علیهم السلام) نیز اشارات زیاد و تعبیرات لطیفى در این باره دیده مى شود; از جمله در مناجات تائبین (نخستین مناجات از مناجات هاى پانزده گانه حضرت سیّدالساجدین(علیهم السلام)) مى خوانیم: «إلهی أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِکَ بَاباً إِلَى عَفْوِکَ سَمَّیْتَهُ التَّوْبَةَ فَقُلْتَ: «تُوبُوا إِلَى اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً» فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِه; معبود من تو همان هستى که درى به سوى عفو و رحمت خودت به روى بندگانت گشوده اى و نام آن را توبه نهاده اى (سپس اذن عام دادى) و گفتى: همگى توبه کنید و به سوى خدا بازگردید توبه اى خالص از هرگونه ناخالصى ها پس کسانى که از ورود بر این باب رحمت غافل مى شوند چه عذرى دارند».
آرى امام(علیه السلام) به عنوان راهنمایى آگاه و پر تجربه، دست فرزند جوانش را گرفته و از منزلگاه هاى این مسیر یکى پس از دیگرى عبور مى دهد تا به جوار قرب الهى واصل گردد.
آن گاه امام(علیه السلام) در ادامه این سخن فرزندش را به مناجات و راز و نیاز با خداوند و تقاضاى حاجت از او دعوت مى کند و مى فرماید: «هرگاه او را ندا کنى نداى تو را مى شنود و هر زمان با او نجوا نمایى آن را مى داند، بنابراین حاجتت را به سویش مى برى و آن چنان که هستى، در پیشگاه او خود را نشان مى دهى و غم و اندوه خود را با وى در میان مى گذارى و حل مشکلات و درد و رنج خود را از او مى خواهى و در کارهایت از او استعانت مى جویى»; (فَإِذَا نَادَیْتَهُ سَمِعَ نِدَاکَ، وَإِذَا نَاجَیْتَهُ عَلِمَ نَجْوَاکَ، فَأَفْضَیْتَ(11) إِلَیْهِ بِحَاجَتِکَ، وَأَبْثَثْتَهُ(12) ذَاتَ نَفْسِکَ، وَشَکَوْتَ إِلَیْهِ هُمُومَکَ، وَاسْتَکْشَفْتَهُ کُرُوبَکَ، وَاسْتَعَنْتَهُ عَلَى أُمُورِکَ).
امام(علیه السلام) در این قسمت از کلام خود راه مناجات با خدا را به فرزندش مى آموزد و مى فرماید: حاجتت را از او بخواه و سفره دلت را براى او بگشا و غم  و اندوه هاى خود را به او بازگو کن و برطرف کردن درد و رنج هایت را از او بطلب و در تمام کارها از او یارى بخواه. این پنج نکته محورهاى مناجات بندگان با خداست که در عبارات کوتاه فوق به آن اشاره شده است.
پی نوشت ها:
1 . یوسف، آیه 97.
2 . «لَمْ یُناقِشْکَ» از ریشه «مناقشه» به معناى دقت و سخت گیرى در حساب است و به همین جهت به مناظره و مباحثه دقیق، مناقشه گفته مى شود.
3 . «نُزُوع» به معناى جدا شدن از چیزى است، از این رو به حالت انسان در لحظات نزدیک به مرگ حالت «نزع» گفته مى شود، زیرا لحظه جدایى روح از جسم است.
4 . «الاستعتاب» در بخش هجدهم از همین وصیّت نامه تفسیر شد.
5 . نور، آیه 31.
6 . شورى، آیه 25.
7 . کهف، آیه 58.
8 . زمر، آیه 53 .
9 . فرقان، آیه 70.
10 . انعام، آیه 160.
11 . «افضیت» از ریشه «افضاء» و «فضا» گرفته شده و به معناى وصول به چیزى است; گویى در فضاى او وارد شده است.
12 . «ابثثته» از ریشه «بَثّ» به معناى پراکنده ساختن گرفته شده و اینجا به معناى افشا کردن و ظاهر نمودن است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد