هیچکس به من نگفت
که طولانی شدن غیبت شما ، به خاطر نداشتن یار است ، و من چقدر دیر دانستم که من هم می توانم یار شما باشم. اصلا در فکر من نمی گنجید که یاران تو از همین کره خاکی و تعدادی از آن ها از همین خاک پاک ایرانند.
اگر به من گفته بودند که یاران شما ، منتظر شما هستند ، گناه در زندگیشان راه ندارد و اخلاقشان ستودنی است ، هرگز گناه نمی کردم و با مادرم بسیار خوش اخلاق بودم ، اما دیر فهمیدم و ندانسته سمت گناه رفتم و در جوانی و غرور بلوغ ، دچار بداخلاقی هایی شدم.
اما می دانم حالا هم دیر نشده اگر شروع کنم قبولم می کنی و مهر خادمی بر پیشانیم می زنی که خادم تو ارباب عالم است.
من حتی تعداد یاران شما را که بیشتر از 313 نفر هستند را نمی دانستم ، اما وقتی شنیدم که به این تعداد محدود نمی شوند و دسته های بعدی هم در راه یاری شما ، قیام می کنند خوشحال شدم و امیدوار.
سال ها منتظر سیصد و اندی مرد است آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم