شرح و تفسیر نهج البلاغه در فضای مجازی

تا اطلاع ثانوی درس نهج البلاغه تعطیل است.

شرح و تفسیر نهج البلاغه در فضای مجازی

تا اطلاع ثانوی درس نهج البلاغه تعطیل است.

هیچکس به من نگفت ۲۵

 هیچکس به من نگفت    

 

که چرا نشسته ای در هنگام شنیدن آن نام زیبا که قیام را خاطره آور است.چه بسیار نامهایت را شنیدم ولی غافل از اینکه وظیفه دارم برخیزم و به احترامت، شما را یاد کنم.

به من نگفتند که امام صادق علیه السلام وقتی نام زیبایت را شنید که قرار است بیایی و چه زیبایی ها به همراه بیاوری ، به روی پا ایستاد و احترام را به نهایت رساند.

حتی شنیده ام عالم پاکدل آیت الله صافی وقتی در مجلسی هم قیام کردند عذر آوردند که من پیرم و پاهایم طاقت ایستادن ندارد مرا ببخشید ، اما بعد از لحظه ای تا مجری، نام مبارک شما را آورد؛ ناگهان آن عالم بزرگ، با زحمت به روی پا ایستاد در حالی که همه مثل من ، نشسته بودند و غافل از وظیفه شان.

و آن عالم،به خود نگفت که بنشین، وقتی که همه نشستند.نه، اینجا جای نشستن نیست،من باید بگویم که آمده ام،هروقت و هرجا که بخواهی با سر می آیم و کسی که حاضر نیست فقط از جایش بلند شود و بنشیند چه طور می خواهد منتظر باشد؟! هرچند آنچه مهم جلوه می کند این است که احترام شما را در عمل به گفته های نورانی شما، حفظ کنم.

 

هیچکس به من نگفت ۲۴

 

 هیچکس به من نگفت   

 

که می شود برای سلامتی شما صدقه داد و صداقت را ثابت کرد که ما صادقانه و بی ریا، شما را دوست داریم؛ نه برای نانی و نامی که می خواهیم نباشد، آن نان و نامی که ما را از شما دور کرده و به جان یکدیگر انداخته است.

نمی دانستم که هر روز با صدقه ای که می دهم و سلامتی شما را با آن نیت می کنم، چه یادی را از شما زنده کرده ام و چه عرض ارادت ناچیزی را به محضر اربابم پیشکش نموده ام.

به ما نگفتند که سلامتی شما از سلامتی همه ، حتی نزدیکترین کسانم هم مهمتر است و نشانه ایمان است که فرزندان پیامبر را بر هرچه داریم و نداریم مقدم سازیم و من این نشانه را نداشتم. اصلا کسی نگفت که باید اینگونه باشم، آن هم در آن دوران ظرافت و لطافت نوجوانی که آمادگی هر ایثاری فراهم است.

اما حالا می خواهم تمام وجودم که به صدقه سر شما حیات دارد، صدقه لحظه ای از عمر پربرکت شما باشد و تمام وجودم وقف شما گردد.

 

هیچکس به من نگفت ۲۳

 هیچکس به من نگفت   

 

که در زمان غیبت نباید از شما دور شوم، جدا شوم و راه را گم کنم. من نمی دانستم که امام ، امام است ؛ چه ظاهر باشد، چه غایب. و تو امام منی و خدا وعده داده هرکس در قیامت با امامش محشور می شود.

من نمی دانستم که عرض ارادت و بندگیم با دعا برای صحت و سلامتی شما ، کامل می شود. حال دعای " اللهم کن لولیک ... " را در تمام لحظات عمرم ، از یاد نمی برم که این دعا ، نه ضامن سلامتی شماست که خداوند ضمانت داده است که بمانی تا جهان را پر از عدل و داد کنی ؛ اما این ضمانت الهی چیزی از وظیفه عشاق نسبت به معشوق، کم نمی کند که خود شما در سفارشی به آیت بصیرت ، آیت خدا بهاءالدینی فرمودید که در قنوت نمازهایش، اللهم کن لولیک را زمزمه کند. چرا من از همان اول تکلیف نفهمیدم که نمازم را با یاد و دعا برای شما ، زینت بخشم و معطر سازم.

کسی به من نگفت که تمامی امامان ، برای شما دست به دعا بلند کرده اند و از خدا سلامتی و فرج شما را عاجزانه خواسته اند.

خدایا نمی دانم ؛ شاید کمی دیر شده باشد. با این حال، توفیق نصیب کن زین پس، دستانم برای آنکسی که دوستم دارد و دوستش دارم، به سمت آسمان افراشته شود و دعای سلامتی اش را نه در قنوت که در تمام لحظاتم زمزمه گر باشم.