شرح و تفسیر نهج البلاغه در فضای مجازی

تا اطلاع ثانوی درس نهج البلاغه تعطیل است.

شرح و تفسیر نهج البلاغه در فضای مجازی

تا اطلاع ثانوی درس نهج البلاغه تعطیل است.

هیچکس به من نگفت ۱۹

 هیچکس به من نگفت 

  

که دوران ظهور شما از چه زیبایی منحصر به فردی برخوردار است ، همه جا گلستان می شود و از تک زمینی که بوی ویرانی می دهد خبری نیست. گلها همیشه و خندان و چمن ها خوشحال از اینکه زیر پای مردمان ظهور قرار می گیرند.

از شرق تا غرب عالم ، همه جا سرسبزی است و خرمی. یک زن تنها ، می تواند بدون هیچ خطری از کشوری به کشور دیگر برود. از تنها چیزی که خبری نیست ، ظلم و تجاوز است.

غصه مردم ظهور ، پیدان کردن فقیر و دادن صدقه است . آنقدر می بخشی که همه دارا می شوند و به خاطر شما ، آسمان و زمین برکاتشان را بر مردم دریغ نمی کنند و آن تقسیم با دست عدالت تو ، جایی برای فقیر و تهی دست در عالم نمی گذارد.

حرفی از نظام طبقاتی کاخ نشین و کوخ نشین نیست و خداوند قناعت را به مردم عطا می کند. هیچکس چشمی به اموال دیگری ندارد.

شخصی را می بینی که شمش طلا به دوش گرفته و دنبال صدقه دادن است ، اما کسی از او قبول نمی کند. کاش از این زیبایی ها خبر داشتم تا زودتر در فکر فراهم کردن مقدماتش می افتادم. مگر نه این است که ما باید آماده شویم تا تو بیایی! 

امیر بی قرینه کـــــــــی می آیی    شفای زخم سینه کی می آیی

عزیزم مادرت چشم انتظار است    سحر خیز مدینه کــــی می آیی

 

هیچکس به من نگفت ۱۸

 

 هیچکس به من نگفت 

  

که از کینه و حسد در دوران ظهورت خبری نیست، کینه می میرد و حسد تبعید می شود به نا کجا آباد وجود. همه با هم متحد و صمیمی خواهیم بود، اصلا بهانه ای برای کینه توزی نیست. آن عدل و عدالتی که شما حاکم کرده ای و همه را به حقشان رسانده ای دیگر جایی برای کینه نمی گذارد. عقل ها رشد می کند. میدان ، میدان رقابت در علم و معنویت می شود نه در شهوت و شکم بارگی و بی خدایی.

حتی شنیده ام حیوانات هم با هم به مسالمت زندگی می کنند. آنقدر مهر و الفت در فضا پخش می شود که میش و گرگ در کنار هم تعریف می کنند و می خندند که ما چه نادان بودیم که بر سر هم می پریدیم. بیماری ها ریشه کن می شود و شفا در هر خانه ای را می زند تا آن خانه را از غم و اندوه بیماری نجات دهد.

تازه وقتی شفا وارد می شود با کمال تعجب می بیند که عدالت قبل از اووارد شده است کهنه در جهانکه در تک تک خانه ها ، عدالت مهمان نه ، بلکه عضو همیشگی آن خانه شده است. 

دنیای با حضور تو دنیای دیگری است     روز طـــلوع سبز تو فردای دیگری است

بوی بهشــت می وزد از کوچه باغ ها     خاک زمین بهاری گل های دیگری ست

 

هیچکس به من نگفت ۱۷

 هیچکس به من نگفت 

 

که شما بعد از نماز ، عاشقانه می نشینی و تسبیحات مادرت زهرای اطهر علیها السلام را زمزمه می کنی و ایشان را به عنوان الگوی خویش ، با افتخار انتخاب نموده ای.

من هم می گفتم اما نه مثل شما ، من بی حضور قلب و با سرعت نور ، بدون این که بفهمم الله اکبر چه معنایی یا الحمدلله چه اثراتی و سبحان الله چه برکاتی دارند ، می گفتم تا گفته باشم. حالا از شنیدن صدایم هنگام گفتن سبحان الله ، چقدر شرمسار و خجلم.

به ما نگفتند که شما بدون اینکه بعد از نماز حرکتی کنید بسیار آرام و شمرده 34 بار الله اکبر می گویید که در و دیوار ، هم صدا می شوند با شما در این ذکر شریف و 33 بار الحمدلله که تمام نعمت ها که شما واسطه شان هستی از آن خداست و حمدش هم باید از آن او باشد و 33 بار سبحان الله که منزه و بی عیب بودن خدا را هیچکس مثل شما باور ندارد.

ای کاش در نوجوانی می فهمیدم که چگونه ذکر می گویی و چه ذکری می گویی.