شرح و تفسیر نهج البلاغه در فضای مجازی

تا اطلاع ثانوی درس نهج البلاغه تعطیل است.

شرح و تفسیر نهج البلاغه در فضای مجازی

تا اطلاع ثانوی درس نهج البلاغه تعطیل است.

هیچکس به من نگفت ۱۶

 

 هیچکس به من نگفت 

 

که شما شما چقدر به نماز عشق می ورزی و همیشه نماز زیبایت را که عطر حضورش در جهان بی نظیر است، اول وقت می خوانی.

اگر می دانستم؛ از همان نوجوانی ، موقعی نماز می خواندم که شما مشغول نمازی ؛ یعنی اول وقت و مطمئن می شدم که نمازم به آسمان سفر کرده ، چرا که دقایقی که میزبان نمازت بودند خوانده شده است و ملائکه به احترام نماز شما در آن لحظه ، بقیه نمازها را که مهمان آسمان شده اند می پذیرند.

شنیده ام که در فرانسه ، جوان ایرانی را به خاطر قولی که به شما داد تا نمازش را در اول وقت بخواند کمک کردی و او را به امتحانش رساندی و او دیگر نمازش را حتی دقیقه ای به تأخیر نینداخت ؛ حتی در بیابان از اتوبوس قدم روی خاک گذاشت و پیشانی بر مهر تا قولش عملی شود و مطیع مولایش باشد.

حالا دیگر می دانم که نماز اول وقتم ، لبهای شما را به لبخند ، زیباتر می سازد و دمار از روزگار شیطان در می آورد. ای کاش ، وقتی پدرم مرا برای نماز صبح صدا می زد زود رختخواب گرم و نرم را ترک می کردم تا با یاد شما ، به رکوع و سجده روم و در آن لحظات بهشتی قبل از طلوع آفتاب دعا گوی شما باشم.

 

هیچکس به من نگفت ۱۵

 

هیچکس به من نگفت 

  

که می شود به شما هدیه داد و شما را خوشحال کرد ... اگر به من می گفتند که سه بار "قل هو الله احد " ثواب یک ختم قرآن را دارد، من از همان نوجوانی بعد از هر نمازم ،یک ختم قرآن به شما هدیه می کردم تا هر روز عزیزتر از دیروز باشم و یک قدم نزدیکتر از روز قبل.

هدیه من ناقابل بود، ولی احساس شما در مقابل هدیه من ، این قابلیت را داشت که مرا به عزت بندگی و خدمت به شما برساند.

احسان از طرف کریم ترین انسان روی زمین ، زندگی مرا زیر و رو می کرد، اگر از نوجوانی اهل احسان و اهدای هدیه می بودم.

اما حالا هم دیر نشده ، بپذیر از من که وجود ناقابلم ، رکوع و سجده ای به جای آورد و آن را در قالب دسته گلی همراه چند صلوات به وجود نازنینت اهدا کند. کاش گل های زیادی نثار آن وجود می کردم تا در نتیجه احسان ، بوی گل نرگس را استشمام می کردم. 

سر چه باشد که به پای تو گذارم آن را     جان چه قابل که تو از من بپذیری جان را

 

هیچکس به من نگفت ۱۴

 

 

هیچکس به من نگفت 

 

که شناخت شما ، عشق راستین ایجاد می کند و عشق ، اطاعت می آورد و اطاعت ، همان صراط مستقیمی است که دست مرا در دست انبیا ، شهدا ، صالحین و صدیقین می گذارد و اینان همان اهل بیتی هستند که به من بال پریدن می دهند تا کرانه بی نهایت پرواز کنم. اما کدام شناخت؟ شناخت شما ، غیر از دانستن اسم پدر و مادر و سال تولد است که آن ها را در نوجوانی آموختیم ، اما راهی به جایی نبردیم. در مدرسه هم امتحانش را بیست گرفتیم ، ولی اثری در زندگیمان نداشت.

شناخت شما ، شناخت علم و ولایت و احاطه شما بر جهان هستی است، که به وسیله شما بلا از ما دفع می شود و برکت و نزولش، به خاطر شماست که ادامه دارد، که خورشید با این که پشت ابر است گرما می بخشد و نورش همه جا را روشن کرده و باید می دانستم که شناخت امام غایب به این است که بدانی امان اهل زمین است و زمینیان همه وامدار او هستند و اهل آسمان صدقه سر او به حیات ادامه می دهند و زمین را مشاهده می کنند.

چرا کسی مرا در نوجوانی به کلاس آمادگی شناخت تو رهنمون نشد؟ همه چیز را به ما یاد دادند جز این نکته که همه چیز به خاط توست و تو ، امام همه چیزی.