شرح و تفسیر نهج البلاغه در فضای مجازی

تا اطلاع ثانوی درس نهج البلاغه تعطیل است.

شرح و تفسیر نهج البلاغه در فضای مجازی

تا اطلاع ثانوی درس نهج البلاغه تعطیل است.

هیچکس به من نگفت ۲۷

 هیچکس به من نگفت     

 

که احترام شما در رعایت ادب نسبت به منسوبین شماست. من از کجا باید می دانستم که سادات و علما منسوب به شما هستند و احترامشان، احترام شماست.

مرا ببخش اگر کوتاهی نمودم و همچنین در اماکنی که به نام شماست نیز، ادب را رعایت نکرده به غفلت  و سرگرمی مشغول شدم. به جمکران آمدم، اما آن احترامی که شایسته مسجد شما بود نشان ندادم و چشمانم را آلوده به گناه کردم و دل نازنین شما را به درد آوردم.

هیچ حرفی ندارم جز اینکه بگویم، ای کریم! از ما بگذر و آنچه دیده ای نادیده گیر.

 

هیچکس به من نگفت ۲۶

 

 هیچکس به من نگفت   

 

که خواسته های شما را بر خواسته های خودم، مقدم بدارم تا مورد محبت بیشتر شما قرار گیرم.

چه حیف شد که از همان دوران نوجوانی دنبال هوای نفس رفتم و هوای شما را در سر نداشتم و خواسته های نفسانی خویش را بر خواسته های شما – که همان خواست خداوند است – مقدم داشتم و حالا خسارتش را – که دوری از شماست – مشاهده می کنم و چه بهای سنگینی می پردازم.

من تازه شنیدم که جد گرامیت، امام صادق علیه السلام به این خاطر سلمان فارسی را خیلی دوست می داشت که سلمان ، مسلمان گونه، خواسته های امامش حضرت علی علیه السلام را بر خواسته های خودش مقدم می داشت و همین امر او را سلمان کرد که از اهل بیت شد و سلمان محمدی لقب گرفت.

و من اکنون در فکر خواسته های شما هستم تا خود را عادت دهم که هرکاری پیش آمد قبلش اندیشه کنم آیا مورد رضایت شما هست یا خیر؟ که اگر آن کار به رضایت شما بود، محکم و استوار انجام دهم و می دانم کاری که با معیار رضایت شما سنجیده شود قدمی است به سمت خدا.

 

هیچکس به من نگفت ۲۵

 هیچکس به من نگفت    

 

که چرا نشسته ای در هنگام شنیدن آن نام زیبا که قیام را خاطره آور است.چه بسیار نامهایت را شنیدم ولی غافل از اینکه وظیفه دارم برخیزم و به احترامت، شما را یاد کنم.

به من نگفتند که امام صادق علیه السلام وقتی نام زیبایت را شنید که قرار است بیایی و چه زیبایی ها به همراه بیاوری ، به روی پا ایستاد و احترام را به نهایت رساند.

حتی شنیده ام عالم پاکدل آیت الله صافی وقتی در مجلسی هم قیام کردند عذر آوردند که من پیرم و پاهایم طاقت ایستادن ندارد مرا ببخشید ، اما بعد از لحظه ای تا مجری، نام مبارک شما را آورد؛ ناگهان آن عالم بزرگ، با زحمت به روی پا ایستاد در حالی که همه مثل من ، نشسته بودند و غافل از وظیفه شان.

و آن عالم،به خود نگفت که بنشین، وقتی که همه نشستند.نه، اینجا جای نشستن نیست،من باید بگویم که آمده ام،هروقت و هرجا که بخواهی با سر می آیم و کسی که حاضر نیست فقط از جایش بلند شود و بنشیند چه طور می خواهد منتظر باشد؟! هرچند آنچه مهم جلوه می کند این است که احترام شما را در عمل به گفته های نورانی شما، حفظ کنم.